زندهیاد دکتر محمدعلی اسلامیندوشن در گفتوگویی با عنوان «معمای حافظ» در کتاب ماه ادبیاتوفلسفه(۱۳۸۲) درباره پیوند ناگسستنی انسان ایرانی با شعر حافظ میگوید: «اینکه این همه دیوان حافظ چاپ و خوانده میشود معلوم میشود که مردم طالب آناند؛ اگر چیزی بهدستشان نمیداد اینقدر بهدنبالش نمیرفتند. حافظ را میخوانند و در دست است و بیشتر با زندگی امروزی ایران مأنوس است، [البته] باید میان نکات همیشهزنده حافظ با نکاتی که خاص زمان او و اندیشه خاصی است تفاوت قائل شد... حافظ علاج همه بیماریهای اجتماعی را میخواهد از عشق بگیرد، خلوص را بسیار مهم میشمارد و برای رهایی از دنیای پرتزویری که با آن روبهرو بوده روشنبین است و ترس دارد که مبادا فریب بخورد و اندیشههای کاذب بر او مسلط شود... تا بشر بشر است معمای حافظ حلنشدنی خواهد بود، برای اینکه فاصله میان آنچه انسان میخواهد و آنچه به آن میرسد آنچنان فاصلهای است که اسمش را معما گذاشتهاند، بههمین علت حافظ باز هم خواننده خواهد داشت و مردم دنبال این خواهند بود که پاسخ سؤالهایشان را از لابهلای کتاب او بگیرند، مگر آنکه رابطه ایرانی با تاریخ او گسیخته شود.»